0

فهرست روستاهای شهرستان مرند

 
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

روستاي هاوستين

روستای هاویستین در 70 کیلومتری شهرستان مرند واقع شده و از روستاهای همجوار آن می توان به هلق، کمار، اویندین و خانه سر اشاره کرد. این روستا دارای امکانات رفاهی مانند آب آشامیدنی، برق و تلفن می باشد. دسترسی به این روستا از دومسیر امکان پذیر است، مسیر اول یا مسیر فعال فعلی از سمت زنوز می باشد که پس از عبور از روستا های زنوزق، سه راهی کوه کمر، روستای دارانداش و  سه راهی خانه سر به این روستا می رسد. مسیر دوم دسترسی به این روستا از طریق سه راهی هرزندات است که در مسیر مرند جلفا واقع شده است، این مسیر پس از عبور از روستای میاب و خانه سر به روستای هاوستین می رسد. این مسیر نسبت به مسیر قبلی نزدیکتر است ولی ازلحاظ امنیتی  به خصوص در فصول زمستان و پائیز مورد اطمینان نیست. همچنین این روستا دارای 92 خانوار با 400 نفر جمعیت است و از محصولات زراعی و باغی این روستا نیز می توان به، عدس، نخود، گندم، جو، چاودار و درختان میوه ای مانند گیلاس، سیب، آلبالو، زردآلو، گلابی و گردو اشاره کرد.

 

بویرلری چوخ دولانیب گزمیشم

او لالی دوزلرینه اویموشام

بوداغلارا ندن بله ورقونام

اوره دکی سوزلرینه اویموشام

اوجا داغلار قارسیز قالدی دارخدیم

سولقون باغیم بارسیز قالدی دارخدیم

سویوخ قیشیم یاسیز قالدی دارخدیم

بوداغلارین دوزلرینه اویموشام

بوداغلارین اوزی مندن دونسه ده

ننه لرین اوجاخلاری لری سونسده

تندیرلرین سوزلرینه اویموشام

یک شنبه 14 آبان 1391  2:58 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43 kamkidaghmiyab
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

روستاي ایلات يالقوزآغاج

 

روستای ایالات یالقوز آغاج و یا بهتر بگیم یالقوزبابا به علت آرام گرفتن قبر سیدی بزرگوار به نام یالقوزبابا

در کوههایش به یالقوزبابا معروف است.مردم ارادت خاصی به این سید دارند این آرامگاه نزد مردم

از تقدس و احترام بسيار برخوردار است و هر سال مردم این نواحي براي زيارت و اداي نزورات

خود به اين امام زاده مي روند.مشهور که در سالهای نه چندان دور و در زمان خشکسالی مردم

برای طلب باران از خدای خود به این سید متوسل میشدند.

این روستا در ۷ کیلومتری شهرستان مرند واقع است دارای مردمی تحصیلکرده وبا فرهنگ میباشد

 به طوری که بیشترین تعداد دانشجو را نسبت به جمعیت خود در ميان روستاهاي شهرستان مرند دارد.

قدمت اين روستا به سالهاي دور برميگرد زماني كه تجارت پاياپاي بين ايران وتركيه ازطريق زميني وبوسيله

حيوانات ازجمله شتر انجام ميگرفت.مردمان اين روستا درزمانهاي قديم به كار تجارت مشغول بودند

ونقش عمدهاي درتجارت مرندبر عهده داشتند.نام اين روستانيز برگرفته از پيشه آنان به

 روستاي ایلات يالقوزآغاج مشهور است..

 

روستای ایالات یالقوز آغاج و یا بهتر بگیم یالقوزبابا به علت آرام گرفتن قبر سیدی بزرگوار به نام یالقوزبابا در کوههایش به یالقوزبابا معروف است مردم ارادت خاصی به این سید دارند این آرامگاه نزد مردم از تقدس و احترام بسيار برخوردار است و هر سال مردم این نواحي براي زيارت و اداي نزورات خود به اين امام زاده مي روند.مشهور که در سالهای نه چندان دور و در زمان خشکسالی مردم برای طلب باران از خدای خود به این سید متوسل میشدند.

این روستا در ۷ کیلومتری شهرستان مرند واقع است دارای مردمی تحصیلکرده وبا فرهنگ میباشد به طوری که بیشترین تعداد دانشجو را نسبت به جمعیت خود دارد.

روستای  ایالات یالقوز آغاج در شمال شرقی شهر مرند قرار گرفته است و داری ۲۰۰۰ نفر جمعیت و۴۰۰خانوار میباشد شغل اکثر مردم کشاورزی است وعمده محصولاتش گوجه - خیار وکشت گندم وجو است ودارای باغهای زردآلو -سیب -ودیگر درختان میوه است مردم این روستا به مهمانوازی شهرت دارند من به جرات میتوانم آن را شهر محسوب کنم چون داری تمام امکانات شهری میباشد.

یک شنبه 14 آبان 1391  2:59 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

روستای هرزند جدید

روستاي هرزند در دهستان هرزندات خاوري از بخش مركز شهرستان مرند، يكي از جالب ترين و ديدني ترين قلعه هاي تاريخي آذربايجان را در خود جاي داده است.
در اين دهستان دو روستا به نام هاي هرزند جديد و هرزند عتيق وجود دارد. روستاي هرزند جديد در شمال شهر مرند بين شهرهاي مرند، زنوز، جلفا و دهستان ديزمار باختري واقع شده و فاصله اش تا مرند 32 كيلومتر است. در مورد وجه تسميه هرزند جديد و عتيق در كتاب هاي تاريخي و منابع تحقيقي، چنين اظهار نظر شده است:«كهن هرزند يا هرزند عتيق يا (داش هرزن) قريه اي است كه بر كمره آفتابگير كوهي در محال هرزندات بين علمدار و مرند واقع شده است و راهي سخت و كوهستاني در قديم داشت كه مسافرت به آن جز با اسب و الاغ و با پاي پياده ميسر نبود، اين قريه رو به ويراني رفته و اكنون جز خانواري چند در آن باقي نمانده است و غالب ساكنين آن به قرا مجاور و مخصوصا به قريه جديد البنايي بنام (گلن قيه) يا (تخته سنگ فروآينده) مهاجرت نموده اند. اهالي قريه كهن هرزن و گلن قيه بيش تر زراعت پيشه اند و به لهجه مخصوصي سخن مي گويند كه به قول خود آنان (گوورزاني لو) و بنا به معروف زبان هرزندي ناميده مي شود. اين لهجه به تلاتي بسيار نزديك است و فقط اختلاف مختصري ميان آن ها موجود مي باشد. درباره لفظ هرزن سخنان زيادي گفته اند، پاره اي تصور نموده اند كه صحيح آن هرزند، به معني «سرزمين پر آب» مي باشد. چرا که «هرز» به معني آب فراواني كه بلااستفاده بماند و «اند» يكي از ادوات مكاني مي باشد،همان طور که در نام هاي نهند، اوند، سهند و نظاير آن ها ديده مي شود.» اين نظر پذيرفتني نيست چه در متن سند ترك دعواني كه ميان فرزندان خواجه رشيدالدين فضل اله همداني و كدخدايان هرزن در خصوص دو دانگ از اراضي و مزارع منطقه در سلخ ماه ربيع الثاني سال هفتصد و نود و يك هجري (791 هـ. ق) به رشته تحرير در آمده نام هرزن عتيق به صورت «كين هرز» و «هرزن قديم» ذكر شده است. جمعي گمان مي كنند تلفظ محلي هرزن (به ضم هـ) صحيح و به معني سرزمين آفتابگير است. چرا که در لهجه هاي آذري حرف (خ) غالبا به (ه) مبدل مي شود و هر به معني (خور) يعني آفتاب مي باشد در صورتي كه در لهجه هرزني آفتاب را (روژ) مي كويند نه (هر). عده اي ديگري نيز معقدند كه هرزن و ارزين هر دو يك كلمه و به يك معني و اسم، منسوب كلمه (ارس) مي باشد. منتهي در نتيجه مرور زمان و كثرت تلفظ به همين صورت در آمده است. اما اين حدس و توجيه نيز درست به نظر نمي رسد چرا که در اكثر نقاط آذربايجان با روستاهايي به نام هاي (هرزن، ارزنق، هرسين، مرسين، هرسي) برخورد مي شود كه نه در ارسباران واقع شده اند و نه با رود ارس ارتباطي مي توانند داشته باشند. زبان مردم منطقه هرزندات در حال حاضر تركي آذري است، اما به زبان تاتي نيز گفتگو مي كنند كه باقيمانده و تحول يافته زبان مادي و داراي ريشه آريايي بوده كه مورخين و سياحان و جغرافي نويسان اسلامي و عرب آن را فارسي (ايراني) و فهلوي و آذري خوانده اند. بقاياي زبان تاتي در روستاهاي بسيار كهن آذربايجان در گلن قيه، كرينگان، مردانقم، هرزند جديد و عتيق و در خلخال در روستاهاي شال، دورو و خمس هنوز هم وجود دارد. وجود بقاياي زبان ديرين و كهن تاتي دليلي بر تاريخي بودن روستاهاي هرزند بوده و به تمام آثار و بقاياي تاريخي اين منطقه حيثيت تاريخي مي بخشد. يكي از آثار تاريخي و كهن دهستان هرزندات، قلعه با ارزش و مهم سن سارود است كه در شش كيلومتري كاروانسراي تيموري معروف به «آيراندايبي» كه خود در 26 كيلومتري شمال مرند است بر روي پشته سنگي مرتفع بين دو بازوي رودخانه واقع است. اين قلعه در جنوب روستا و در ميان باغات بر بلندي بنا شده است. قلعه سن سارود بقاياي قلعه اي متعلق به دوران قرون وسطاي مي باشد كه گويا در قرن هاي 13 و 14 ميلادي (قرن هفتم و هشتم هجري) بنا شده است. اما در قسمت خاوري آن تخته سنگ هاي بزرگي قرار دارد كه نشانه بناهاي قديم تري است كه قدمت آن شايد به دوران هاي كهن تاريخي برسد. امتداد حصارهاي دفاعي هنوز از سطح زمين نمايان است. به علاوه قسمت هايي از ديوار تا ارتفاع زيادي پابرجا مي باشد و آثار برج هاي نيم استوانه اي پيش آمده، در آن حصار ديده مي شود. در محوطه داخلي قلعه، پي و اساس چند اطاق كه در جوار هم و عمود بر يكديگر بوده اند كاملا نمايان است. تمام ديوارهاي قلعه سن سارود از سنگ لاشه و ملاط گل و آهك ساخته شده كه به آن ساروج گويند. در جنوب قلعه قبرستان قديمي اسلامي و بقايايي از پي هاي ساختماني قرار دارد كه به«پيرحسن» معروف است. ظاهرا اين مكان گوشه عزلت زاهد مسلماني بوده است كه امام زاده حسن در مجاورت آن مدفون است. به نظر مي رسد كه قلعه سن ساورد مامن طايفه اي اسلامي يا مسكن يكي از اشراف ارمني بوده باشد. زيرا اين قلعه تقريبا در مرز خاوري ارمنستان واقع شده است. در جنوب خاوري قلعه سن سارود اثرات و جاي پاهايي وجود دارد كه مي توان گفت با توجه به اين كه در قديم با حفر و كندن علائمي جهت رويت و رصد ستارگان استفاده مي كردند با توجه به آن مسايل مي توان گفت كه اين علايم هم براي همان منظور ساخته و كنده شده باشد و دايره البروج ستارگان را با چنين نشانه هايي مي توانستد ترسيم كنند. تعدادي از اهالي دهستان هرزندات نظربه شدت تعصب و علاقه به خاندان امامت و ولايت در بسياري از آثار تاريخي و كهن باستاني، نشانه هايي از مقام والاي امامت را تجسم و تصور كرده و روايت ها و داستانهاي مذهبي گوناگوني را در اذهان خود خلق نموده اند كه اين روايتها را اهالي محل با آب و تاب نقل مجالس و محافل ساخته اند. از جمله اعتقاد دارند كه قلعه سن سارود توسط حضرت علي (ع) فتح شده است بايد گفت كه اين موضوع در هيچ يك از منابع تاريخي ذكر نشده است و هرگز حضرت علي (ع) به آذربايجان سفر نكرده اند تا قلعه سن سارود را نيز تصرف نمايند. به علاوه فتح آذربايجان ثبت و توسط مسلمين در زمان خلافت خليفه دوم انجام گرفته و تمام جرئيات اين فتوحيات ثبت و ضبط شده است و هرگز نامي از حضرت علي (ع) در فتح قلعه سن سارود نيامده است. آثار و علائم نشان مي دهد كه قلعه سن سارود مربوط به قرون اوليه اسلامي است و معماري آن نيز مطابق با شبيه معماري دوره اسلامي مي باشد و آن، از كچ كاري هاي داخل قلعه كه در اثر كنده كاري ها نمايان شده كاملا مشهور است.

یک شنبه 14 آبان 1391  2:59 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

روستای دولت آباد

دولت آباد روستای سرسبز و آبادی  میباشد که در شمال شرقی شهرستان مرند و در فاصله حدود ۴ کیلومتری این شهر قرار گرفته است.بیش ۵۰۰۰نفر جمعیت داشته و البته چند صد نفر نیز از اهالی این روستا در تهران و نقاط دیگر کشور عزیزمان می باشند.شغل مردم این روستا قالی بافی -کشاورزی-دامداری بوده و البته تعداد زیادی هم در ادارات مختلف مشغول بکار میباشند .  از نقاط دیدنی و تفریحی این روستا منطقه  قره ملک می باشد که در دامنه کوهستان قرار گرفته است و دارای چشمه آبی میباشد  با آبی خنک و گوارا (که البته کمی شور میباشد و من بزودی کیفیت آن را در آزمایشگاه بررسی کرده و اعلام خواهم کرد) و نکته جالب این است که این آب پس از خروج از چشمه در نگاه اول مسیری به سمت بالا دارد یعنی آدم فکر میکند که مسیر آب به سمت بالای کوه است. دولت آباد دارای یک خزنه (حمام قدیمی) بوده که قدمت آن به چند صد سال میرسید ولی متاسفانه در سالیان گذشته تخریب شده است و حتی مکانی را که این خزنه وجود داشت هم اکنون بنام منطقه حامام دامی(بام حمام) مینامند  چرا که این خزنه درچند متری زیر زمین بوده است و آب آن از کهریز روستا (خروجی قناتی که طول آن چند کیلومتر میباشد)تامین میشده است که با خشک شدن این قنات  این حمام سنتی نیز قابل استفاده نبوده است(سعی خواهم کرد مطالب بیشتری در مورد این خزنه ارائه کنم).  این چشمه تا چندین سال پیش  وجود داشته که آن هم با تغییر بافت روستا از بین رفته است ولی چاههای دیگر این قنات هم اکنون در بیرون روستا باقی مانده اند. ....  

یک شنبه 14 آبان 1391  3:00 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

روستاي درق

روستای درق:

موقعیت:استان آذربایجان شرقی-بخش مرکزی مرند.

ازشهرستان مرند 28کیلومتر فاصله دارد- ازطرف جنوب با زنوز وازطرف شرق با زنوزق همجوار است.

از روستاهای توریستی آذربایجان است که زیبایی طبیعت وپاکی آب وهوایش بی نظیر است.از یک طرف توسط قلعه ی سرسبز

ناهموار احاطه شده واز طرف دیگر به دشت ناهمواری منتهی میشود که دارای باغات پلکانی بادرختان سیب وزردآلو وگردو و...

میباشد که محل زیست گونه های زیبایی از پرندگان نیز می باشد.

دارای مردمانی طبیعت دوست – بافرهنگ وخونگرم می باشند. عمده مکان هایی که باعث شده گردشگران زیادی برای تفریح و

گردش اینجا را انتخاب کنندعبارت است از:دامجی قیه-زیارتگاه شیخ فخرالدین-چله خانه و دشت ماهار.

سه شنبه 16 آبان 1391  9:35 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

روستاي زمهرير




 

روستای زمهریر در استان آذربایجانشرقی و از روستاهای شهرستان مرند می باشد.در حال حاضر جمعیت این روستا تقریبا ۱۸۰ نفر می باشد.روستاي زمهرير يكي د‌يگر از جاذبه‌هاي گرد‌شگري مرند‌ است كه مرتفع‌ترين روستاي شهرستان مرند‌ است و مناظر زيباي آن چشم هر بازد‌يد‌كنند‌ه د‌اخلي و خارجي را خيره مي‌كند‌ اين روستا د‌ر 5 كيلومتري زنوز واقع است.

روستای زمهریر با وسعت قابل تحسین خوداز شمال کوههای چانقل و از غرب کوه بوغدا داغی و از مشرق قزل داغی را در بر خود گرفته است.

و با داشتن این کوهها در مجاورت خود و با توجه به بالا بودن قابل توجه از سطح دریا دارای هوای خنکی در تابستان و سرمای بسیار شدید در زمستان می باشد.

و زمهریر با دارا بودن هوا پاک و خنک تابستانی دل هر هموطن و پایتخت نشینی را به خود جذب می کند،و همین مساله جمعیت این روستا را در تابستانها افزایش می دهد. 

اکثر ساکنین این روستا به دامداری و کشاورزی مشغولند،هر چند که در این خشکسالی های اخیر اکثر باغهای این روستا از بین رفتند،ولی مردمان این روستا با تلاش خود سعی بر حفظ باغات به جا مانده از این خشکسالی را دارند.

با توجه به این مساله که آب این روستا از آبهای سطحی و چشمه هافصلی تامین می گردد. بیشتر مورد تهدید خطر خشکسالی مجدد قرار دارد.فلذا اکثر ساکنین از بیم این مساله بیشتر از سرمایه گذاری در این روستا نگرانند.

 

سه شنبه 16 آبان 1391  9:35 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

روستاي قراجه فيض الله

قراجه فیض‌اله یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقیاست که در شمال غرب شهرستان کشک‌سرای بخش مرکزی شهرستان مرند واقع شده‌است.جمعیت آن 2500 نفر بوده و شغل اهالی آن دامداری کشاورزی و قالی بافی می باشد.این روستا از امکانات جاده آسفالت، برق، گاز و تلفن بهره مند بوده و از آب آشامیدنی سالم برخوردار می باشد.

سه شنبه 16 آبان 1391  9:36 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

روستاي انامق

معرفی روستای انامق
روستای انامق ازتوابع شهرستان مرند (یخش مرکزی) واستان اذربیجان شرقی می باشدوجزودهستان میشاب شمالی است .
  روستای انامق با موقعیت جغرافیایی 23دقیقه و38 درجه عرض جغرافیایی و 41دقیقه و 45 درجه طول جغرافیایی وبه ارتفاع 1590 متر از سطح دریا قرار گرفته است و از نظر آب و هوایی جزء مناطق کوهستانی واز نظر نوع چینش روستا جزء روستاهای متمرکز می باشد .

 

((روستای انامق دارای 356 خانوار و 1537 جمعیت می باشد که 763 مرد و773 زن هست . روستای انامق ازشمال باروستای بهرام وجاده بین المللی خوی- مرند واز جنوب با کوههای میشو وازغرب باروستای محبوب آباد واز مشرق باروستای کند لج همسایه است)) .

سه شنبه 16 آبان 1391  9:36 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

روستاي بهرام

بهرام یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان میشاب شمالی بخش مرکزی شهرستان مرند واقع شده‌است. این روستا حدود ۳۷۰ خانوار دارد و جمعیت آن تقریباً ۱۵۰۰ نفر می‌باشد. شغل اکثر مردم کشاورزی و دامداری است. فاصلهٔ بهرام تا مرند، حدود ۵ کیلومتر است.

بهرام یکم یا وهرام یکم چهارمین شاه ساسانی و فرزند شاپور یکم است. از ۲۷۳ تا سال ۲۷۶ میلادی، بعد از برادر خود، هرمز یکم، به عنوان شاهنشاه ایران سلطنت کرد.
چهرهٔ بهرام یکم، بر روی سکه.

او برای به پادشاهی رسیدن، از پشتیبانی کرتیر موبد، سود برده بود. عجز و ضعف بهرام یکم که او را، در دست موبد کرتیر، دشمن مانی و اغوانش، چون بازیچه ای کرده بود، می بایست سبب شده باشد که مانی برای نجات جان خویش از بابل بیرون آمده باشد. معهذا چنانکه از روایات مانویان بر می آید در نیمهٔ راه وی را از ادامهٔ سفر بازداشته اند و به بابل عودت داده اند. اگر روایت منقول از نوح زاتگ که مترجم مانی بود و تا آخرین لحظهٔ حیات در کنار او قرار داشت درست باشد شاه، مانی را پیش خواند با او سخنان تند گفت و به حبس او فرمان داد. از همین روایت بر می آید که درین ملاقات کرتیر مؤبد هم، با شاه همراه بوده است و پیداست که کرتیر در مجالس خصوصی شاه نیز غالباً در کنار وی بوده است. بدینگونه، پادشاه سست عنصر، سرانجام مانی را به دست مخالفان سپرده است. به دستور این شاه، مانی را گرفتند. و بعد از رفتارهای خشونت آمیز در زندان کشتند و سرش را در گندی‌شاپور برای تماشای مردم، به تیری آویختند.
آثار باستانی در پالمیرا، واقع در سوریهٔ کنونی.

در روزگار او زنوبیا (زینب)، شاهبانوی تدمر (پالمیرا، واقع در سوریه کنونی)، برای فرار از فشار روم از ایران یاری خواست. بهرام سیاست غلطی در پیش گرفت. بدین صورت که سپاه اندکی روانه کرد و در نتیجه هم تدمر بدست رومیان افتاد و هم آئورلیان (اورلیان)، امپراتور روم از مداخلهٔ ایران رنجید و بقصد کینه‌جوئی، مردم آلان را بر آن داشت که از طرف قفقاز به ایران بتازند ولی آئورلیان در سال (۲۷۴ میلادی)، در اثر شورش سربازان خویش کشته شد و بلایی که همراه او رسیده بود، به خیر گذشت. اندکی بعد بهرام نیز در گذشت

سه شنبه 16 آبان 1391  9:36 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

روستاي پيربالا



پیربالا یوردی

 

روستای پیربالا درلغت نامه دهخدا:

پیربالا: دهی است از دهستان یاقچی بخش مرکزی مرند.واقع در17هزار گزی جنوب باختری مرندو8هزار گزی شوسه مرند به خوی .جلگه ومعتدل ودارای 420 تن سکنه ومحصول آنجا غلات وزردآلووانگور.شغل اهالی زراعت وگله داری وراه آن مالروست(فرهنگ جغرافیا ئی ایران ج4)

اما اکنون  پیربالا  روستائی است سر سبز در دامنه  کوه میشو وبا جمعیتی بـالـغ بـر۹۰۴ نفــر ودر ۱۸کـیـلـومتـری جنوب غربی شهـرستـان مـرند واقـع شده است.براساس اطلاعاتی که در سنگ قبر مرحوم شیخ ربانی پیربابا بن برالدین موجود است شکل گیری روستای پیربالا به دوران صفویه برمی گردد واین روستا حداقل ۵۱۰ سال قدمت دارد.به نظر می آید که زمان دقیق تاسیس روستای پیربالا به دوران پیش از تاجگذاری شاه اسماعیل صفوی باز می گردد.شاه اسماعیل صفوی درسال ۱۵۰۰ میلادی در حالی که 13 سال داشت، سلسله صفوی راتاسیس کرد ومذهب شیعه رادر ایران آن زمان به صورت رسمی ترویج نمود.البته باید خاطر نشان کرد که روستای پیربالا قبلا در منطقه سو توکولن دیوغ (آبریز دوگاو) بوده که اهالی آن به علت سرما ی شدید در فصل زمستان به دره پایین دست فعلی نقل مکان کرده اند.در کتاب مرند؛شهر نوح پیامبر نام سه تن از اهالی روستای پیربالا به عنوان معتمد وریش سفید ذکر شده است  که این سه نفر عبارتند از1- محمد محمدی 2- جعفر مصطفی زاده 3- زین العابدین جعفری .

عمده محصول این روستا برگه زردآلووقیصی،وهمچنین مغز گردو است .می شود گفت تعداد طلبه های این روستا در حدود 50 نفر می باشد. در ضمن اعضای شورای اسلامی روستا عبارتند از 1- ابوالفضل عبداللهی 2- محمد علی سلمان پور 3- محمد علی جلیل زاده. ومحمد اکبری به عنوان دهیار روستای پیربالا در این دوره انتخاب شده است. 

 

سه شنبه 16 آبان 1391  9:37 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

روستاي مياب

میاب یکی از روستاهای استان اذربایجان شرقی است که دردهستان هرزندات شرقی بخش مرکزی شهرستان مرند واقع شده‌است.روستای میاب در 38 کیلو متری شهرستان مرند قرارداردو را ه ارتباطی آن آسفالت بوده ودارای امکانات آب آشامیدنی لوله کشی شده، گاز لوله کشی شده و برق میباشد درآمد اصلی مردم روستا از دامداری توام با کشاورزی میباشد، کشاورزی در این روستا بیشتر به صورت دیم کاری بوده وآب آّشامیدنی و کشاورزی آن از چشمه تامین میشود جمعیت میاب در فصول بهار وتابستان بیشتر از سایر فصول سال میباشد زیرا در این مواقع از سال با توجه به شرایط آب و هوای مناسبی که دارد(خنک و دلپذیر)خصوصا اواخر بهار واوایل تابستان باعث جذب مردم شهر نشین به این روستا میشود که اکثرا اصالتا متعلق به همین روستا هستند در کنار موقعیت کوهستانی که این روستا دارد ییلاق قرچی جاذبه ایی بی نظیر در منطقه است که از اواسط فصل بهار پذیرای گردشگران بسیاری است که از مناطق محتلف به آنجا می آیند، هر چند منطقه ییلاقی قرچی میاب با همه زیبایی هایی که دارد مورد کم لطفی وبی مهری سازمانهای مربوطه در حفظ ونگهداری آن میشود و هرساله این منطقه زیبا و سرسبز مورد هجوم ایلات مهاجر قرار میگیرد و در فصل پاییز چیزی جز خاک و سنگ از آن همه زیبایی و سر سبزی باقی نمی ماند و این باعث تاسف است. اگر تاکنون پنیر یا عسل یا گردو یا گوشت گوسفند یا گل محمدی روستای میاب را میل نفرموده ایدوبه چمنزار قره چی یا یینجه نرفته اید به صراحت بگویم که نصف یا حتی کل عمرتان بر باد رفته تا فرصت هست به دیدنش بشتابیدوببینید.حتما یک سری هم به ینجه بزنید.ضررنمی کنید


موقعیت مکانی میاب :

 
از شمال کوههای قلینج و قانلی داغ آن را احاطه کرده است و در جنوب آن زمینهای کشاورزی و دشت وسیع  چرمیش قرار دارد و در غرب آن دشت نسبتاَ وسیع گوزئی و گونئی واقع است . و اما از شرق توسط چراگاهها و مزارع کشاورزی به مکان خوش آب و هوایی به نام یئینجه ختم می شود که زمانی دهی بوده مسکون و عده ای در آن منطقه سکونت دلشته اند که عده ای گبر نیز در بین آنها زندگی می کرده اند تعدادی از اهالی آنجا به روستای میاب مهاجرت کرده اند و آن ده به مرور زمان از بین رفته است و از اتفاقات و دلایل از بین رفتن ده اطلاع دقیقی در دست نیست .
وجه تسمیه اسم میاب را می توان از آب آشامیدنی میگوار آن ( می + آب ) و یا قرار گرفتن روستا بین دو دره ( هیلین دره ) و ( کارخانه دره سی ) که مقدار آب این دو رودخانه و نسبت کم یا زیاد آنها بستگی به ریزش برف و نزولات آسمانی دارد. نام میاب ( میانه دو آب ) گرفته شده باشد .
و اما رجع به دشت چرمیش که اشاره شد ( چر + میش ) که این کلمه ریشه فارسی دارد یعنی چراگاه میش . به گفته اهالی این دشت پهناور روزگاری چراگاه گله های گاو و گوسفند شخص خیر و نیکوکاری به نام « بجان » بوده است و قبر این شخصیت در ضلع جنوب شرق دشت چرمیش واقع است که پیر مراد اهالی روستاهای اطراف از قبیل : هرزندات ‘بابرتین و میاب و میزاب بوده و هست .
بجان به بخشندگی و گذشت مشهور بوده است گویند بر اساس قحطی و خشکسالی تمام احشام و دارایی او از بین میرود و اهالی اطراف به او پیشنهاد گاو چرانی میدهند و او از این پیشنهاد و نمک نشناسی  رنجیده خاطر و دلشکسته میشود و از روزگار خود اینگونه شکوه میکند:
بجانا دئدیلر گل گت ناخیرا                          بجان بئل باغلامازدی یوزیوک تاخیلا
بجان بودر دیلن اﺆلجک اولدی                     چرمیشین دﺆزونده قالاجک اولدی
به به جان گفتند بیا برای ما گاو چرانی کن    زمانی که بجان به هزاران تن کمر نمیبست
به جان با این درد مردنی شد                      و در پهن دشت چرمیش ماندنی شد
و اینک دشت چرمیش و املاک بجان بصورت اوقافی چراگاه و محل کشت و کار مردم اطراف شده است .
از دشت چرمیش که بگذریم در سرازیری آن دره اﺆلن واقع شده است این دره با آبشار های بلنئ و سنگ های خارا عظیم الجثه بسیار دیدنی است و راه رسیدن به روستای میاب از بین این دره می باشد که راه و محل گذر ایلات و عشایر یکانات به ییلاق خوش آب و هوا قره چی می باشد. روستای میاب تنها از طریق همین راه با شهر ارتباط پیدا می کند و در حال حاضر آسفالته  ماشین رو می باشد.
از نمونه یافته های زیر خاکی پیداست که روستای میاب به حدود حکومت ساسانی مسکون بوده است ولی در نوشته های نویسندگانی چون صمد سرداری نیا و رحیم رئیس نیا این روستا محل گذر قوم آسی و اقوام ماننایی از آسیای میانه به سوی آسیای جنوب غربی بوده است ( نقل به مضمون ).

از نظر باستانی و دارای تمدن بودن اثری که بشود به آن استناد کرد موجود نیست ولی در محل بین تلاقی دو کوه قیلینج و قانلی داغ محلی به نام کلیسا واقع است که مسیر گذر قوم هایی از آسیای میانه به سوی آسیای صغیر می باشد.و همچنین اصطلاح و واژه های فارسی دری  در این روستا نشان از مراوده قومیت های مختلف با یکدیگر بوده است که در زیر به چند نمونه از آن که در گویش های اهالی و نام محل مشاهده شده است اشاره می شود.
 

محلات میاب:

روستای میاب از چند محله تشکیل شده است از جمله : محله کارخانا قاباقی – یوخاری محله – آشاقی محله – چمنلیک – آخوند محله سی – چشمه باشی – گول باشی –

این روستا طبق سرشماری جهاد سازندگی در سال 1375 دارای 276 خانوار و 1307 نفر جمعیت داشته است در آن موقع راه آن شوسه بود که در سال 1370 به همت جهاد سازندگی و اهالی حدود 12 کیلومتر خاکی آن از اول جاده ترانزیت مرند جلفا تا داخل روستا آسفالت گردید.

در میدان اصلی ده چشمه ای به نام چشمه ملا نوروز و. همچنین مسجدی نیز در ضلع جنوبی به نام همین شخص پا بر جا بود بنا به روایت اهالی ملا نوروز مردی با فضیلت و کوشا بوده است گویند این چشمه را با حفر قنات از بالای ده از جنب زمینی معروف به ( اوجا مرس ) به داخل ده هدایت کرده است و در جنب آن چشمه مسجد ملانوروز را بنا کرده است .به روایتی در حدود چهارصد سال قبل .

در سال 1364 آب چشمه دیگری را به نام تکه دوندوران و چشمه دیگری در مسیر همین چشمه از محلی به نام دمیرچی قیه سی را با همدیگر مربوط نموده و به همت جهاد سازندگی  واهالی روستا توسط لوله از دامنه کوه به داخل روستا هدایت شد و در ورودی روستا با ایجاد و بنای ساختمانی به صورت منبع آب و آب چشمه ها از منبع توسط لوله به منازل اهالی روستا هدایت شد.

و اما حوضچه هایی که در مسیر چشمه بنا شده است جهت شرب دام و همچنین شست و شوی رخت مورد استفاده قرار میگیرد.

بنای قدیمی مسجد ملانوروز در سال 13 توسط اهالی تخریب وبه جای آن در فضای گسترده تری با الحاق حیاط مسجد به بنای قدیمی و قسمتی از میدان روستا با نظارت مهندس محمد صادق مصطفوی و نظارت معمار حاج حسن رحمانی و به همت و همکاری شادروان حاج احد روزه دار و مردم روستا مسجد جامع امروزی بنا گردید که در نوع خود در منطقه بی همتاست .این مسجد برای روستا حائز اهمیت فراوان می باشد اهالی از این مسجد بیشتر برای مراسم ختم و نزورات و اطعام و سایرامور خیریه و همچنین در ایام ماه محرم جهت عزاداری عزاداران امام حسین ( ع) از قبیل تعزیه خوانی زنجیر و سینه زنی و سخنرانی استفاده میکنند.بیشتر مراسم ختم و عزاداری در این مسجد برگزار میشود به گفته قدیمی ها حدود چهارصد سال بلکه بیشتر اهالی از این مسجد و آب این چشمه بهره ها برده اند .

چشمه دیگری نیز در شرق روستا به نام کهریز چشمه سی موجود است که مورد استفاده اهالی شرق روستا می باشد.

از بناهای عمومی دیگر روستا می توان از مسجد جامع قدیمی نام برد که بنای  آن در نوع خود بینظیر است که تقریبا ششصد سال قدمت دارد .

از بناهای دیگر یک باب ساختمان حسینیه مشهور به بایرام علی مسجدی که اخیرا مورد مرمت قرار گرفته است می توان نام برد که بیشتر مورد استفاده برای تدریس  و تلاوت قرآن و برگزاری زیارت عاشورا و از این قبیل مراسم مورد استفاده قرار میگیرد.

و تعداد سه مکان مقدس به نام های اوجاق یا  پیر در روستا موجود است . که یکی از آنها دایر و آباد و مابقی به صورت خرابه می باشد. مکان پیر که به پیر شفا مشهور است به گفته اهالی دارای کراماتی می باشد میگویند در گذشته کسانی که مرض هاری  یا جنون آنی دچار میشده اند برای شفا به این پیر مراجعه میکرده اند و گاهاَ شفا میگرفتند . از قول بعضی از اهالی روستا شنیده شده است که در بعضی شبها مخصوصا شبهای جمعه از بالای مزار آن نور سفید ساطع میشده است .

از دیدنی های میاب میشود ازغار هایی که اهالی قدیم در دل کوه حفر کرده اند اشاره کرد این غارها توسط مردم در دو نقطه در دشت گونی برای پناه گوسفندان خود از سرمای زمستان ایجاد شده است که در هر کدام 7 الی 10 عدد غار میباشد.

از بناهای عمومی دیگر روستا که باید نام برده شود : یک باب حمام عمومی در ضلع جنوب غربی میدان که در 1340 بنا گردیده بود مورد استفاده مردم بود و طرز استفاده از آن بدین قرار بود:

شبها آب چشمه ملانوروز در منبع آب حمام ذخیره میشد و مردانه و زنانه بصورت نوبتی قبل از اذان صبح تا ساعت 9:30 مردانه و از ساعت 9:30 الی 5 بعدازظهر بصورت زنانه دایر بود و از ساعت 10:30 شب دوباره مورد استفاده مردان قرار میگرفت. با گذشت چند سال از عمر حمام ساختمان آنجا را تخریب کردند در سال 1369 به همت اهالی و جهاد سازندگی بنای گرمابه جدیدی در 2 قسمت مجزا بصورت مردانه و زنانه احداث گردید و در حال حاضر مورد استفاده عموم قرار دارد .

از اماکن عمومی دیگر قهوه خانه قدیمی مربوط  به خاندان سلیمانی ها بود و در حال حاضر نیز فعالیت دارد . این قهوه خانه تنها مکانی بود که مردان و ریش سفیدان در اوقات فراغت برای صرف چای و گفتگو در امور روزمره و کشاورزی و دامداری به آنجا میرفتند و خرید و فروش ارزاق ‘دام و املاک در آنجا انجام میگرفت. در حقیقت محل کسب اطلاعات وشنیدن وقایع و هم مرکزی بوده برای غریبه ها و کسانی که از روستاهای اطراف برای خرید و فروش دام و فراورده های دامی و زراعی در آنجا اتراق میکردند.در جنب این قهوه خانه تنها میدان بزرگ ده و چشمه در ضلع جنوب شرقی آن قرار دارد. در قدیم در گوشه و کنار میدان چشمه باشی عصر ها جوان ها بعد از پایان کار روزانه با دوست و رفیق خود در اوقات بیکاری جمع میشدند و وقت خود را با صحبت و گفتگو سپری میکردند. آنهایی که ازدواج نکرده بودند سر چشمه دختران مورد علاقه خود را که با کوزه و ظروف دیگر جهت آب بردن به منازل خود می آمدند دیده و به عنوان همسر آینده خود انتخاب میکردند.

از اماکن دیگر یک باب دکان سلمانی در ضلع شمال شرق میدان متعلق به مرحوم اوستا جعفر و فرزند مرحومش محمد قلی تراشی بود.در قدیم کار سلمانی تنها به آرایشگری ختم نمیشد بلکه دندان کشیدن – ختنه کردن پسران و دعوت مردان  برای مجلس ختم یا عروسی به عهده شخص سلمانی بود. به این صورت اسامی کسانی را که صاحب مجلس ختم یا عروسی میخواست دعوت کند بعلت نداشتن سواد ‘زبانی به او میگفتند و او نیز به یکایک خانه های افراد مورد نظر مراجعه کرده و دعوت را انجام میداد. دعوت زنان نیز توسط یک نفر بانو انجام میگرفت .

سه شنبه 16 آبان 1391  9:37 PM
تشکرات از این پست
kamkidaghmiyab
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

روستاي اويندين





{روستای اَویندین} روستایی است با قدمت ۱۴۰۰ ساله،با آب وهوایی خوب و دلپذیر با جاذبه های گردشگری طبیعی که همه ساله میزبان بیشتر گردشگران استانهای کشور هستش.این روستا در۸۰ کیلومتری شهرستان مرند در استان آذربایجانشرقی واقع شده ،که بدلایل وجود آبهای معدنی ـ درمانی، به یکی از قطبهای گردشگری استان تبدیل شده است.که موقعیت جغرافیایی آن: از شمال با روستای خانه سر،از جنوب با روستای هلق،از شرق با روستای هاویستین و از غرب با کوه کیامکی میباشد. مناطق جذاب و دیدنی این روستا زیاد است که میشه چن تا از اونا رو نام برد : ۱- آبشار میان دره به ارتفاع ۲۰ متر ۲- وجود صخره های بزرگ جهت صخره نوردی ۳- تفرجگاه معروف و سرسبز لزگه ۴- چشمه های معروف " قزل چشمه و زلفی چشمه سی" ۵- قبرستان تاریخی "دوزلاخ "به قدمت ۵۰۰ ساله.

روستای توریستی اَویندین با جاذبه های فراوان منتظر شماست

سه شنبه 16 آبان 1391  9:38 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

روستاي كراب

روستای کراب با جمعیتی در حدود ۱۰۰۰ نفر وبا بیش از ۳۰۰ خانوار در قسمت شمال غربی شهرستان مرند واقع شده است .

سه شنبه 16 آبان 1391  9:38 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

روستاي باروج

روستای باروج 

از بزرگترين روستاهاي دهستان ذوالبين يامچي باروج مي باشد؛ كه در يك منطقه جلگه اي واقع شده است. اين روستا از مشرق به آبادي گلعذار و از جنوب به اربطان و از شمال به تازه كند آخوند محدود شده است. فاصله باروج تا مرند حدود ۱۰كيلومتر است.

ارتفاع باروج از سطح دريا حدود 1200 متر مي باشد. ميزان بارس سالانه حدود 250 ميلي متر باران و 120 سانتي متر برف است. در طول دورة يخبندان حدود 100 روز است كه از آذرماه شروع و فروردين ماه پايان مي يابد. بارش تگرگ در اين روستا معمول است. اراضي آبي آن بيش از 500 هكتار است و اراضي ديم آن 200 هكتار و وسعت مراتع طبيعي 200 هكتار است.

 

* قدمت و وجه تسميه

باروج يا بارو كه در تداول محلي باري نيز تلفظ مي شود؛ در لغت به معناي حصار و ديواري است كه به دور يك شهر كشيده مي شود. بارو هميشه با برج همراه بوده و اصطلاحاً برج و بارو گفته مي شود.  تپه باروج در كنار اين روستا واقع شده است. اين تپه قديمي ترين تپه باستاني آذربايجان محسوب مي شود و آثاري از دوران نئوليتيك تا دورة اسلامي در آن يافت شده است.

در دورة افشاريان پس از مرگ نادرشاه كه طايفه يكانلو در منطقه مرند و يامچي ساكن شدند و صاحب كار، در صحراي روستاي باروج اقدام به ساختن شهرك نمودند و عمارتها و مساجد و كاروانسراها بنا نمودند؛ ولي حكام دنبلي بعدها به منطقه مسلط شدند و اين شهرك را ويران نمودند. چنانكه ميرزا ابوالحسن خان زنوزي به اين مسئله تأكيد نموده اند، اين رويداد بين سالهاي 1210 تا 1217 هـ.ق اتفاق افتاده است.

 * چشمه ها و قناتهاي قديمي باروج

برخي از چشمه ها و قنات هاي قديمي باروج عبارتند از :

1- صادق آباد 2- رضا آباد 3- مه بالي 4- كهريز باروج 5- گريز

طوايف باروج

باروج از 5 طايفه تشكيل يافته كه عبارتند از : 1- ميرزالو 2- محمدرضالو 3- درگاهي 4- حاج محمدلو 5- هاشم بيگ لو .طايفه حاج محمد لو از يكانات به باروج آمده اند؛ و به نظر مي رسد همان باز ماندة طايفه يكانلو باشند كه در روزگار پس از نادرشاه قبل از استيلاي حكام دنبلي در آن ساكن شده‌اند. آنها در قديمي ترين قسمت باروج كه به نام آنها محله حاجي محمدلو ناميده مي شود زندگي مي كنند. عده اي از باروجي ها طوايف خود را باز مانده هاي روستاي قديمي و مخروبة «باروج بر صلوات» و كلّه گير مي دانند.

 * توسعه باروج

اين روستا به تدريج گسترش مي يابد. آثار اين توسعه با ظهور محلات همراه است. با وجود آنكه دو محله شاهقلي و حاجي محمدلو از محلات قديمي و محله مدرسه در دور و بر مدرسه، محله جديد باروح مي باشند ولي اين محلات به هيچ وجه ويژگيهاي كامل يك محله را ندارند و يكپارچگي روستا محفوظ مانده است.

دو نكته در مورد باروج!

1- يكي از اجاق هاي قديمي روستاي باروج بابا غريب نام دارد كه متاسفانه مورد غارت افراد سودجو قرار گرفته است.


2- اين روستا داراي دو مسجد (كوچك و بزرگ) مي باشد. براي امور كلي مذهبي از مسجد بزرگ و در امور جزئي از مسجد كوچك بهره مي گيرند.

سه شنبه 16 آبان 1391  9:38 PM
تشکرات از این پست
siasport23
siasport23
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1391 
تعداد پست ها : 16696
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

روستاي ليوار

یکی از معروفترین و قدیمی ترین روستاهای بخش یامچی لیوار می باشد. این روستا در یک دشت وسیع قرار گرفته است. قسمت لیوار بالا در ناحیة کوهستانی تأسیس گردیده است. این روستا از مشرق به روستای تازه کند آخوند، از شمال شرقی به روستای چرچر، و از جنوب غربی به یامچی محدود شده است.
رویهم رفته لیوار آب و هوای معتدلی دارد. طول دوره یخبندان آن 100 روز است که از اواخر آذر شروع و در فروردین پایان می یابد. گاهی بارش تگرگ در آن دیده می شود. میزان باران سالیانه 350 میلی متر و برف سالیانه حدود 90 سانتی متر است. وسعت اراضی آبی آن 300 هکتار می باشد. در گذشته کشت پنبه در آن بسیار متداول بوده و محصول عالی داشته است.
* قدمت وجه تسمیه لیوار
لیوار یکی از قدیمی ترین آبادی های مرند محسوب می شود. چنانکه فضل الله همدانی وقتی از منطقه مرند سخن به میان می آورد تنها به ذکر نام چند قریه اکتفا می کند که از جمله زنوز، جواش، هرزند و لیوار می باشد. از متن کتاب وقف نامه ربع رشیدی مربوط به رشیدالدین فضل الله همدانی بر می آید که این روستا در مسیر جاده ارتباطی واقع بوده است. در این کتاب شارع(راه اصلی) بین قریه لیوار و مزرعه خرمشاه ذکر شده است.
وجود کول خانه ها در لیوار نشانگر آثار تمدن ایرانی دوره های ماد است. در قبرستان این روستا قرچ های سنگی وجود داشته است.
* در مورد وجه تسمیه لیوار می توان گفت که لیو یکی از نامهای خورشید است. با توجه به اینکه پسوند آر از دیرباز در زبان پهلوی و فارسی مصدرساز می باشد. معنای لیوار محل طلوع آفتاب (طلوع گاه) می باشد و این به احتمال به وجود شهر یا مکانی مهم در مغرب لیوار اشاره دارد؛ به نحویکه مشاهده طلوع آفتاب از این شهر از سمت لیوار بوده است.
در لغت نامه دهخدا در مورد کلمة لیو چنین آمده است :
«یکی از نامهای خورشید است (برهان) از نامهای نیراعظم (جهانگیری)، آفتاب
ای ساقی مه روی در انداز و مرا ده
زان می که زرش مادرش و لیوش پدر آمد».
این روستا زادگاه عارف و شاعر دوره زندیه ملاباقر لیواری می باشد. مقبره این شاعر در قبرستان قدیمی قرار دارد.
لیوار دارای مردمانی شجاع و دلیر است. در این روستا بیشترین مهاجرت دهستان ذوالبین صورت گرفته است. لیواری های مهاجر اکنون در حصارک کرج مقیم شده اند و محله ای برای خود پدید آورده اند. آنها در این شهر مسجد با شکوهی دایر نموده اند. در بندرعباس نیز مهاجران لیواری سکنی دارند.

* چشمه ها و قنات های قدیمی لیوار
برخی از چشمه ها و قنات های قدیمی لیوار عبارتند از :
1- آل چاپان (آل چوپان) 2- حاجی محمد 3- توی قوران 4- دوازده چارک 5- قره کهریز
در مورد وجه تسمیه چشمه آل چاپان باید گفت که دولت آل چوپان بعد از ایلخانان در منطقه آذربایجان بوجود آمده است. این دولت مصادف با دولت سربداران در خراسان بوده است.
* طوایف لیوار
لیوار از 10 طایفه بزرگ تشکیل یافته است که عبارتند از:
1- کلب خانلو (کربلایی خانلو) 2- ترمحمدلو 3- یدی ایل لو 4- حاج علی رضا لو 5- بابادایی لو (بابا داغ لو) 6- قاضی خانلو 7- دورسانلو 8- فرج لو 9- کزاز لو 10-یارمحمدلو.
به قولی طایفه کزازلو از زنجان به این منطقه کوچ نموده اند. علاوه بر آن طایفه باباداغ لو از قره باغ آذربایجان شمالی به این منطقه کوچ کرده اند. شعبه ای از این طایفه به زنجان مهاجرت کرده اند. شعبه ای از طایفه ترمحمدلو به یامچی مهاجرت کرده و طایفه صادقلو را پدید آورده که در محله کیخالی زندگی می کنند.

* برگی از تاریخ معاصر لیوار (تسخیر ادارة نظمیة مرند توسط تفنگچیان لیواری)
همزمان با جنگ جهانی دوم و حضور نیروهای روسی در آذربایجان نظم امور کشور به هم خورده و آشفتگی کشور را فرا گرفته بود. در منطقه مرند نیز آشفتگی هایی پدید آمد. از مهمترین آنها تسخیر ادارة نظمیه مرند توسط تفنگچیان لیواری به تحریک و تشویق نیروهای روسی بوده است.
ماجرا از آنجا آغاز شد که چند نفر از ریش سفیدان طوایف لیوار بر عوارض تعیین شده بر دانه های گرچک ـ که توسط چهار پایان برای فروش به مرند برده می شد ـ به علت تبعیض در این عوارض، معترض بودند؛ ولی نه تنها به اعتراض آنها رسیدگی نشد بلکه معترضان به زندان افتادند. خبر زندانی شدن آنها موجب جریحه دار شدن احساسات لیواری ها شد. به این جهت آنها تصمیم می گیرند که سران خود را از زندان آزاد کنند. آنها ادارة نظمیة مرند را اشغال و سران خود را آزاد می کنند. ماجرا به همین جا ختم نمی شود. قوای کمکی از مرکز رسیده و شورشیان را در روستا به گلوله می بندند. در این درگیری 8 نفر جان باخته و چندین نفر زخمی می شوند.
پس از سرکوب شورشیان و با ادامه حضور نیروهای روس و فعال شدن حزب دمکرات برخی از لیواری ها که سابقه بی رحمی های ماموران دولتی را به چشم دیده بودند به این حزب ملحق شدند. آنها تحت نفوذ فردی به نام لطفعلی نایب قرار داشتند؛ ولی سیستم قبیله ای و رقابت های بین آنها فعالیتهای حزب را در لیوار به تسویه حسابهای شخصی و قومی کشانید؛ به این جهت فعالیت اعضاء محدود شد و برخی به زندان محکوم شدند. پس از شکست حزب برخی از لیواری های عضو حزب به آن طرف ارس فرار نمودند و بسیاری با تعهد رسمی کتبی، آزاد شدند. اقدامات اعضاء حزب در لیوار مهاجرت بسیاری از لیواری ها را به روستاهای اطراف و یامچی باعث شده بود.

تقدیس طبیعت در فرهنگ مردم لیوار
با توجه به قدمت این روستا و قرار گرفتن در یک منطقه ویژه طبیعی، هنوز هم رگه هایی از تقدیس طبیعت در فرهنگ مردم لیوار دیده می شود. و یکی از جلوه های جالب توجه آن تقدیس تکه سنگی به نام قازان قریه می باشد.
"افسانه ای می گوید که این سنگ در حقیقن زن حامله ای بوده است که دست پسر کوچکتر خود را گرفته و ظرفی نیز بر سر داشته است. اشرار از دور می رسند و او برای در امان ماندن، از خدا می خواهد که آنها را به سنگ تبدیل کند!
قازان در ترکی به ظرف فلزی اطلاق می شود که از آن برای پختن غذا در مراسمات بهره می گیرند. مردم لیوار از قدیم در روزهای پنجشنبه در کنار این سنگ چراغ و شمع روشن می نمودند و برای آن نذر می کردند. در پایین این سنگ دره گزل تخته قرار دارد.
* محلات کنونی لیوار
محله به شکلی که در یامچی وجود دارد در این روستا دیده نمی شود و نام برخی طوایف که اکثراً در یک منطقه ساکن هستند به عنوان نام معمول محله به کار می رود.
قسمت قدیمی لیوار که در شمال غربی روستا قرار دارد شامل سه محله ترمحمدلو، یدی ایل لو و کلب خانلو می باشد. تقریباً در وسط روستا دفتر مخابرات قرار دارد. در قسمت دیگر روستا محلات قاضی خانلو و محمدیارلو قرار دارند .به علت شکل کوهستانی لیوار، اجرای طرح هادی غیر ممکن به نظر می رسد. اندکی بالاتر از محله محمدیارلو، ساختمانهای مخروبه متعلق به طایفه لطفعلی خانلو قرار دارد که اکثر آنها پس از شکست حزب دمکرات به آذربایجان شمالی مهاجرت نمودند.
* لیوار جدید (لیوار پایین)
مزارع آبی لیواری ها در شرق روستا و در همسایگی باروج می باشد. آنها در فصل کشت و درو به باغات و مزارع خود کوچ می کردند. عده ای از آنها پس از انقلاب تصمیم گرفتند برای همیشه در باغات خود سکنی گزینند؛ به این طریق سنگ بنای روستای لیوار جدید (لیوار پایین) گذاشته شد. این روستا بعدها توسط جهاد سازندگی به عنوان روستای جدید ثبت گردید. راه این روستا از طریق روستای باروج می باشد.

سه شنبه 16 آبان 1391  9:39 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
دسترسی سریع به انجمن ها