همونطور که قبلا گفته بودم برای پست امروز اصطلاحات فیلم sin city رو اماده کردم. فیلم sin city از اون فیلماییه که به نظر من هر کس باید یک بار تجربه اش بکنه! فیلم کاملا خاصیه و کمی هم پیچیده! البته بیشتر به خاطر اصطلاحات زیادی که تو این فیلم بود ، انتخابش کردم.
این اصطلاحا خیلی بیشتر از اونی بود که فکرشو میکردم ، احتمالا باید براش 5 ، 6 پستی برم!
ضمنا یادتون باشه که ادرس جدید ما در صورت FIL تر شدن این بلاگ ، این خواهد بود: 1001idioms.mihanblog.com
1- she only goes stiff for a moment
"گاهی ممکنه یکی یه چیزی خاصی رو بگه یا مثلا بدن شما رو لمس کنه تو این حالت یه حال خاصی به شما دست میده. یا مثلا ممکنه یه چیز خیلی عجیب رو بخونین و بسیار تعجب کنین. به یه چنین حالت هایی میگن: stiff یا go stiff یا stiffen
مثال: I touched her and she stiffed (or goes stiff)
2- I hold her close until she's gone
" اصطلاح hold sb close یعنی کسی رو در اغوش گرفتن و gone هم یعنی مردن"
مثال: his wife's been gone for several years.
" همسر اون چند ساله که مرده"
3- I'm polishing my badge and getting myself used to the idea of saying goodbye to it.
" used to یعنی شما کاری رو در گذشته مکررا یا روزانه (روتین) انجام میدادین اما حالا اون کار رو کاملا کنار گذاشتین.
A: do you play the piano?
B: no, but I used to
Be used to و get used to هم یعنی خود را با چیزی وفق دادن ، سازگار کردن (با عادت دادن بدن به اون کار)
مثال: I can't get used to the climate here
" من نمی تونم خودم رو با اب و هوای اینجا وفق بدم (یا بدنم رو به اب و هوای اینجا عادت بدم)"
مثال: Tina's used to getting up at 6:00
"تینا طوری خودشو عادت داده که راس ساعت 6 بیدار بشه (تینا خودشو به بیدار شدن راس ساعت 6 عادت داده)"
Say goodbye to sth هم وقتی استفاده می کنیم که بخوایم بگیم که مجبوریم کاری رو بلاجبار رها کنیم یا به عبارتی اون کار رو دیگه انجام ندیم. (چیزی یا کاری رو برای همیشه کنار گذاشتن). البته بجای say گاهی از kiss هم استفاده میشه یعنی کاری رو بوسیدن و کنار گذاشتن (که هر دو مورد کمی حالت طنز دارن و کاملا informal هستن).
4- and the 30-odd years of protecting and serving…
" 30-odd or 40-odd … یعنی کمی بیشتر از سی یا کمی بیشتر از چهل. تو این جمله میگه که من بیشتر از 30 سال از عمرم رو صرف حفاظت و خدمت و .. کردم.(استفاده از odd کنار اعداد کاملا محاوره ایه)
5- I'm thinking about the one loose end I haven't tied up
" loose end: وقتی میگیم مثلا فلان فیلم یا سریال ، کلی loose end داره یعنی اون فیلم هر قسمتش ناقص تموم میشه و کلی سوال مبهم برای بیننده جا میذاره تا مجبور شه قسمت های بعدی رو هم ببینه.
خب تا اینجا فهمیدین که چی گفتم. اما حالا وقتی میگین مثلا اخرین قسمت فیلم جنگ ستارگان کلی از loose end های قسمت های قبل رو tie up کرده یعنی ضمن تموم کردن کل اون داستان اون بخش هایی رو که برای بیننده مبهم بوده رو ، مشخص کرده.
و تو این فیلم هم در واقع زندگیه خودشو مثل فیلمی تصور کرده که معما حل نشده و کار تموم نکرده داره.
مثال: his new movie will tie up some of the loose ends from the last one.
6- let go of my coat
" let go of sth وقتی استفاده می کنیم که مثلا کسی چیزی رو سفت گرفته و ما ازش میخوایم که ولش کنه.(کتمو ول کن)
(let go کاربرد های دیگه ای هم داره که بعدا تو یه پست توضیح میدم)
7- I ain't putting up with that
" put up از اون دسته phrasal verb هاییه که میشه براش بینهایت معنی تصور کرد! اما تو اینجا یعنی موقعیت بد یا شخصی بد رو بدون هیچ گلایه یا شکایتی قبول کردن.
مثلا وقتی میگین که I can't put up with this situation یعنی من نمی تونم این موقعیت رو تحمل یا قبول کنم یا I'll not put up with your bad behavior anymore یعنی این رفتار بدت دیگه برای من قابل تحمل نیست . تو این فیلم هم وقتی میگه I ain't putting up with that یعنی نمی تونم همینطوری این وضعیت رو قبول کنم(قبول کنم که بری باهاشون درگیر شی)
(پس put up with sb\sth یعنی چیزی یا کسی رو با وجود بد بودنشون ، تحمل یا قبول کردن)
Ain't هم یه slang خیلی رایجه که می تونه بجای "am not" ، "is not" ، "are not" ، "have not" ، "has not" و در برخی موارد نادر و بسیار محاوره ای بجای "do not" و "does not" بکار بره.
8- I'm getting on the horn and calling for back up
Getting on the horn" یه slang نه چندان رایج امریکاییه به معنیه تماس گرفتن ، زنگ زدن"
9- sit on our hands
" sit on hands" یعنی دست رو دست گذاشتن و کاری نکردن.
The government has just been sitting on its hands on this issue
10- you're pushing 60
" وقتی میگیم I'm pushing 22 یعنی من در استانه ی 22 سالگی هستم.
You're pushing 60 هم یعنی: تو در استانه ی 60 سالگی هستی.
11- she'll be raped and slashed to ribbons
" slash sb/sth to ribbons یعنی کسی یا چیزی رو به صورت فجیع تکه پاره کردن. معمولا بجای slash از cut و tear هم استفاده میشه.
12- heck, Bob
" heck از اون دسته اصطلاحات بسیار informal ـه که تو یه پست جداگانه در مورد توضیح مفصلی میدم. اما وقتی از heck به عنوان interjection استفاده می کنیم که بخوایم اذیت شدن یا عصابیت خودتون رو از اتفاقی که افتاده نشون بدین. البته بعضی وقتا هم وقتی از اتفاقی که افتاده سورپرایز یا تعجب زده میشین ، استفاده می کنین.
مثال: oh heck, I'm gonna be late
مثال2: who the heck are you?
مثال3: heck, you're here early
13- for all I know, she's dead already
" از for all I know وقتی استفاده می کنیم که بخوایم در مورد چیزی حرفی بزنیم یا اطلاعاتی بدیم اما دقیقا در موردش اطمینان ندارم.
پس for all I know یعنی تا اونجا که من اطلاع دارم یا به احتمال زیاد.
مثال: he could be dead for all I know
14- two any dirty job there is thugs
Thug که یعنی ادم خلافکار. Any dirty job there is هم وقتی به عنوان صفت برای کسی اطلاق میشه ، یعنی اون فرد هر کار کثیف یا خلافی رو که فکرشو بکنی انجام داده و الان هم می تونه انجام بده.
15- pinheadedly!
" pinhead یه slang زشته برای ادم احمق. Pinheadedly هم یعنی احمقانه.
16- get over it!
" از get over it وقتی استفاده می کنین که می بینین کسی داره از مشکلاتش (چه روحی ، چه مالی ، چه ...) گلایه یا شکایت می کنه. و وقتی شما بهش میگین get over it یعنی اینکه اینقدر از وضعت گلایه نکن چون با این کارت فقط خودت و بقیه رو اذیت می کنی.
17- be with you a minute
"عبارت مصطلح جالبیه برای اینکه به کسی بگیم خیلی زود میام.معادل بهترش اینه:خیلی زود بهتون ملحق میشم."
"تا یه دقه ی دیگه بهت ملحق میشم"
18- what the hell
" وقتی می شنوین که کسی میگه what the hell یعنی اتفاقی که قبلا افتاده یا داره میوفته براش اصلن مهم نیست که بهترین معادلش تو فارسی میشه: به جهنم"
مثال: I'm supposed to went on diet, but what the hell!
" قرار بود که من رژیم بگیرم ، اما به جهنم!"
19- keep him talking. Buy time
" buy time یعنی کاری بکنی که کمی وقت بگذره تا بتونی کار دیگه ای رو که ذهنته رو انجام بدی. مثلا روز امتحان بیاین سر کلاس هی از معلمتون سوال بپرسین تا کمی وقت بگذره و معلمتون نتونه امتحن بگیره.شما با سوال پرسیدن دارین buy time می کنین.
مثال: that guy tried to buy time by pretending his car wasn't working
مثال: the negotiator keep the gunman talking to buy time for the hostages
20- keep his mind off the girl
" keep one's mind off یعنی حواس کسی رو از کسی یا چیز دیگه ای پرت کردن. ضمنا بجای keep از take و get هم استفاده میشه."
مثال:painting helped take her mind of her troubles